I put you high up in the sky And now, you’re not coming down

خدایا من چطوری میتونم این همه مطلب و دارو و عمل و و و ..تا فردا یاد بگیرم !      خدایا من چه طوری میتونم تو ۹ روز بشم جنیفر اقای zundell

توی کلینیک عین جاروبرقی دارم مطلب جمع میکنم ولی هنوز خیلی چیزارو باید یاد بگیرم. اقای زندل هم به خاطر از دست دادن جنیفر خیلی ناراحته . اصلا منو نمیبینه که دارم مثل مرغ پرکنده تلاش میکنم

I feel so unloved

برای هم خونه ایم ( جنیفر ) نسخه نوشتم برای قرصای ضد افسردگی.   خودمم پول قرصاشو دادم و گرفتم و اوردم . نکرد یه تشکر کنه

اوضاع پولیم خیلی بده . از عشق هم که هیچ خبری نیست و مثل اینکه قراره  در تنهایی خودم بمیرم . خلاصه لایف ایز ساکس

If I just could melt your heart

توی کلینیک مسئولیتم بیشتره . یه کم دستم اومده چیکار کنم  ولی هنوز وارد نیستم و دلم مثل سیر و سرکه میجوشه. کلی مطالب خوندی دارم

یکی از دکترا شبیه B  هست  ولی نه .  ‌‌B یه جور دیگه میخندید . هیچکس B نمیشه . هیچکس مثل اون پرمدعا و خوب نیست

راستی به کلینک B تلفن کردم .میخواستم بهونه ای بشه که ببینمش ولی انگار من یه سم هستم و اون نمیخواد منو ببینه . مثل همیشه شکست خوردم و رفتم پی کارم.

B ؟ نمیدونم چیکار کردم که انقدر ازم متنفری . دلم برات تنگ شده . کاش یه شانس دیگه داشتم میدیدمت .

 برگشتنی توی اتوبان داشتم با تلفنم بازی میکردم که یهو زدم به ماشین جلویی و تصادف کردم .  راننده ماشین جلویی یه زن ژاپنی بود . زیاد ماشینش صدمه ندید

بهش گفتم لطفا به بیمه ام تلفن نکن . بهش گفتم پول ندارم و اگه میشه برات ماه دیگه چک بنویسم ؟   قبول کرد. باید برای ماه دیگه براش چک بنویسم .

هم برای تلف کردن وقتش و هم برای صدمه زدن به ماشینش .انقدر مهربون و بزرگوار بود که  ۲۵۰ تا قبول کرد .

 ازش تشکر کردم . خدایا  از تو هم ممنون . تو این بی پولی بهم رحم کردی

تازگی ها مثل تینیجر ها رانندگی میکنم . چند بار دیگه هم نزدیک بود تصادف کنم

 دیروز رفتم بیمارستان . امروز هم باید میرفتم ولی نتونستم . خسته بودم . لباساممو تو ماشین ننداخته بودم و از همه مهمتر ؟ فاقد انگیزه ام .

با مرد جدید هم دعوا کردم.   بهش چیزی گفتم که هیچ مردی نمیخواد بشنوه ولی مجبورم کرد .

چطور میتونه انقدر خودخواه باشه ؟ چطور میتونه خودشو از بقیه مردا سرتر بدونه ؟ چطور میتونه فکر کنه که من هنوز برای بودن باهاش له له میزنم ؟

 اخه کدوم زنی حاضره با مردی که تا یه موقعیت بهتر براش پیش اومد اونو ولش میکنه بمونه ؟

کی حاضره ؟ من دیگه حاضر نیستم این همه خودخواهی رو تحمل کنم و خودمو گول بزنم .

 امروز روز دوم کارم تو کلینیک گوش و حلق و بینی بود

صبح یه جراحی پلاستیک داشتم با دکتر لی . بعدش هم چند تا تخلیه وکس گوش داشتم و از این اراجیف تا ساعت ۴:۳۰ و  الان بدنم درد میکنه

مشکل من با سیسم الکترونیکی اینجاست که هیچی ازش نمیدونم…با خیلی از چیزا هم اشنایی ندارم و نیاز به یه مطالعه اساسی دارم تا دسته گل به اب نداده

راستی مرد جدید بهم میگه : بیا برای اخرین بار با هم سکس داشته باشیم

گفتم : ما دیگه تو رابطه نیستیم و این کارو بهتره با دوست دختر جدیدت کنی

امروز هم بهم پیغام داد که میخواد مسلمون بشه

یه جوری شده . انگار خودش نیست یا انگار رو الکل یا ویده  . در هرحال زندگیش به من دیگه ربطی نداره. I am out

This romeo is bleeding But you can’t see his blood

جنیفر سوپ اماده کرده . بوی عطرش خونه رو برداشته .

منم هم سالاد و دکوری درست کردم. شمع هم روشن کردیم و داریم شام میخوریم ( هرکی ندونه فکر میکنه عاشق هم شدیم  ) دوست ندارم زیاد باهاش صمیمی بشم ) بگذارید به حساب داهاتی بودنم و کله شق بودنم

فکر کنم امشب قراره یکی از دوست پسرهاش بیاد !! جف ؟ یا رایان ؟ یا کوری

به من ربطی نداره و برام هم مهم نیست حتی اگه هرسه تاشون بیان و شب باهاش باشن

مرد جدید بهم میگه که دوست دختر جدیدش داره میبوستش.  حسودی میکنم ولی باز هم بهم ربطی نداره .

اوضاع مالیم خرابه ولی یه جفت کفش خریدم برای سرکار جدید. و بعد هم چشمم به جفت صندل طلایی تابستونی افتاد و مجبور شدم اونم بخرم I couldn’t help

 فردا اولین روز شروع کار تو جای جدیده . خیلی استرس دارم . از شدت استرس حالت تهوع گرفتم .

گاهی احساس پشیمونی میکنم از اینکه کار قبلی مو دارم ول میکنم . بهرحال نمیدونم دیگه چه غلطی کنم

برام دعا کنید .

پسر انگلیسیه میخواست منو ببره برای شام ولی قبول نکردم چون استرس دارم .

 

 

Now your pictures that you left behind Are just memories of a different life

 مرد جدید بهم گفت با یه زنی اشنا شده هم اسم من ولی هندیه . گفت یه خونه بزرگ تو بهترین نقطه داره . گفت خیلی دوستش داره

دیشب تا صبح خوابشونو میدیدم . بهش گفتم امیدوارم همه چی بینتون خوب پیش بره .

 دلم گرفته . ولی ایا ناراحت شدن برای مردی که منو برای یه موقعیت بهتر ترک کرد درسته ؟

نه .

مرد جدید عزیزم ! دلم برات تنگه.

4m12b0yz0cbg5qnlevtduoeve387814071.2

نامه استعفا مو نوشتم و تحویل همه رئیس روسای بخش دادم.  خیلی ها گفتن اینجا کارت خوبه . ولش نکن ولی قبول نکردم . هرچی پیش اید خوش اید .

امروز رفتم بیمارستان ولی اسمم تو لیست نبود . برگشتم خونه . تیوی روشن کردم .

شمع روشن کردم و  دارم تایپ میکنم

ولنتاین رو به اقای جراح تبریک گفتم .  خدایا ؟ برای من یه مردی پیدا کن که همیشگی باشه . بتونم کنارش تا ابد بمونم .

I’ll find a place where the sun still shines

 راستش کار جدید گرفتم .

قسمت گوش و حلق و بینی . استرس دارم چون تا حالا  قسمت گوش و حلق و بینی کار نکردم و تمام دوران دانشگاهم به تنها چیزی که توجه نکردم همین ENT بود . وای خدایی مهربونم دستم به دامنت . کمکم کن .

اقای جراج برام نسخه متروپرولول  نوشت برای موقعایی که  استرس دارم و مغزم قفل میکنه .

گفت خودش موقعایی که میخواد جراحی کنه استرس داره و میترسه اشتباه کنه . ولی وقتی اینو میخوره اروم میشه .خودم نمیتونم برای خودم نسخه بنویسم . غیر قانونیه.

دیگه اینکه خاله ام  سرطان داشت و رو شیمی درمانیه . حالا شوهرش هم سرطان داره . خاله ام داره داغون میشه. دنیا رو سرمون اوار شده . باورم نمیشه . خدایای بزرگ توکل بر تو . خودت کمک کن .

دیروز با اقای جراح بودم.  زیر لحاف  زیر گوشم با ولع گفت :

I am going to give you beautiful babies

 من :  اوه  !!

ولنتاین همه گی پیشاپیش مبارک . لیلی و کامی و لولیتا و پریسا و همه و همه ولنتیاین خوبی داشته باشید . هرکسی هم تنها بود و هدیه نگرفت دلش نگیره چون منم تنهام و هدیه نخواهم گرفت . no big deal

پس ببینید تنها نیستید

امروز هوا  افتابی بود . انگار که اصلا زمستون نیست. از زیر ژاکتم فقط یه تاپ پوشیده بودم ولی عرق میریختم .

 

Swedish_ext_4_big

It’s been raining since you left me. Now I’m drowning in the flood

دفه قبل که رفته بودم دکتر ازمایش ادرارم نشون میداد که سو تغذیه دارم

گاهی یادم میره غذا بخورم و وقتایی که گشنه ام میشه تنبلیم میاد برم بیرون یه چیزی بخرم بخورم

 امروز واقعا حالم بد بود . دل درد داشتم . چیزی تو یخچال به جز اب میوه ( blue berry juice )نبود که شکمم رو سفت کنه . رفتم فروشگاه خرید کردم

گوجه فرنگی. توت فرنگی . اناناس . ساندویچ سبزیجات . کیک بلوبری. ماست میوه ای  از این اراجیف.

برفا همه اب شده . خدایا شکرت که یکشنبه گذاشتی بباره و منو از رفتن به بیمارستان نجات دادی. برام مهم نیست داشتن صدها مریض ….ولی کار کردن و سرو کله زدن با ادم های بی سواد و ابله لیوان چایی من نیست .

دیروز با پسر انگلیسیه رفتیم فیلم جدید دیکاپریو رو دیدیم .

اونجایی که دی کاپریو با زنش س/ک/س  داره و ا.ر.گ.ا.س.م میشه ….منو یاد مرد جدید میندازه .

مرد جدید هم همونجوری ا ر گ ا س م میشد. اون دیونه بازیش ….همه چیش همه چی

مرد جدید چقدر دلم برات تنگ شده . برای وقتایی که ته ریش میذاشتی و صورتمو به صورتت میمالیدم . برای بوی عرق تنت . بوی بالشت ….لمس کردن موهای قهوه ای روشنت

کی تورو ازم گرفت ؟

احساس میکنم بین زمین و هوا معلقم.  پیارسال با الکساندر بودم . پارسال با مت . امسال با یه خر دیگه ….

هر سال به یکی بدون اینکه یکی از این رابطه ها دووم بیاره

سفیدیه پوست پسر انگلیسیه و چشمای ابی بی رنگش  حالمو بهم میزنه  . وقتی میخواد منو ببوسه احساس میکنم الانه بالا بیارم .

sunday, 2/9/2014

امروز یکشنبه هست یه روز بسیار برفی

IMAG0236

IMAG0237

جنیفر با موهای قرمز اتشین جلوی اینه ریملشو زد و رفت ولگردی .

 نینا هم   ۲۵ تا مریضی که تو بیمارستان بهش واگذرار شده بود رو ول کرد و الان  نشسته خونه داره باب اسفنجی شلوار مکعبی میبینه و چاکلیت چای لاته مینوشه

هرچی گروهش بهش گفت : نینا جان بیا . برف زیاد نیست . اتوبان ها همه خالی از برفه.  نینا خرجش نرفت که نرفت . ( دهه ؟ میخوای تصادف کنم )

اینه که نشستم خونه و یه شلوار گل گلی انلاین خریدم . دیگه فعلا نمیدونم چی بگم.  اقای جراح رو تازگی  ها ندیدم. مرد جدید هم هیچ خبری ازش ندارم .

با خواهرم  اشتی کردم و باهاش حرف میزنم .

خلاصه که فعلا همینا

میز توالت من

با دیندن این همه لاک و  کرم  و لوازم  خودم وحشتتتتت میکنم. 

IMAG0231

دلم میخواد همه رو بندازم تو اشغال دونی و یه نفس راحت بکشم

you destroyed my faith in love

خونه مامان اینا:

داشتم یه آویز جدید به نافم اویزون میکردم …بابام دید و عصبانی شد,   مامانم هم قیافه شو چپ کرد و چرت و پرت بارم میکرد.

خواهر از دانشگاه اومد ….با اون موهای وز وزیش  رو مبل نشسته و فقط حرف بار همه میکنه.

واقعا از این ادم از خودراضی تر هم هست ؟ حرف درست کن تر هم هست ؟ خاله زنک تر هم هست

دیروز اعصابم تو بیمارستان خورد شد . حوصله نوشتن و توضیح دادن ندارم . کاری از دستم برنمیاد جز اینکه اعصاب خودم خورد بشه .
بحث با یه مشت ادم عوضی بی سواد هم بی فایده هست

 فقط اومدنی ابجو و پفک خریدم و اومدم خونه و خوردم.

حوصله نوشتن دیگه ندارم . چیزی هم نیست که بگم