توی کلینیک مسئولیتم بیشتره . یه کم دستم اومده چیکار کنم ولی هنوز وارد نیستم و دلم مثل سیر و سرکه میجوشه. کلی مطالب خوندی دارم
یکی از دکترا شبیه B هست ولی نه . B یه جور دیگه میخندید . هیچکس B نمیشه . هیچکس مثل اون پرمدعا و خوب نیست
راستی به کلینک B تلفن کردم .میخواستم بهونه ای بشه که ببینمش ولی انگار من یه سم هستم و اون نمیخواد منو ببینه . مثل همیشه شکست خوردم و رفتم پی کارم.
B ؟ نمیدونم چیکار کردم که انقدر ازم متنفری . دلم برات تنگ شده . کاش یه شانس دیگه داشتم میدیدمت .
برگشتنی توی اتوبان داشتم با تلفنم بازی میکردم که یهو زدم به ماشین جلویی و تصادف کردم . راننده ماشین جلویی یه زن ژاپنی بود . زیاد ماشینش صدمه ندید
بهش گفتم لطفا به بیمه ام تلفن نکن . بهش گفتم پول ندارم و اگه میشه برات ماه دیگه چک بنویسم ؟ قبول کرد. باید برای ماه دیگه براش چک بنویسم .
هم برای تلف کردن وقتش و هم برای صدمه زدن به ماشینش .انقدر مهربون و بزرگوار بود که ۲۵۰ تا قبول کرد .
ازش تشکر کردم . خدایا از تو هم ممنون . تو این بی پولی بهم رحم کردی
تازگی ها مثل تینیجر ها رانندگی میکنم . چند بار دیگه هم نزدیک بود تصادف کنم
دیروز رفتم بیمارستان . امروز هم باید میرفتم ولی نتونستم . خسته بودم . لباساممو تو ماشین ننداخته بودم و از همه مهمتر ؟ فاقد انگیزه ام .
با مرد جدید هم دعوا کردم. بهش چیزی گفتم که هیچ مردی نمیخواد بشنوه ولی مجبورم کرد .
چطور میتونه انقدر خودخواه باشه ؟ چطور میتونه خودشو از بقیه مردا سرتر بدونه ؟ چطور میتونه فکر کنه که من هنوز برای بودن باهاش له له میزنم ؟
اخه کدوم زنی حاضره با مردی که تا یه موقعیت بهتر براش پیش اومد اونو ولش میکنه بمونه ؟
کی حاضره ؟ من دیگه حاضر نیستم این همه خودخواهی رو تحمل کنم و خودمو گول بزنم .