There’s so much I need to say to you matt

مرد جدید شمع روشن کرده …چراغ ها خاموشند فقط شمع روشنه .

روی شکمش نشستم …چشمای سبز رنگش تو تاریکی برق میزنه

بهش گفتم : چرا وقتی میخواستم ماشین بخرم نیومدی باهام ؟

گفت : تو هیچوقت ازم نپرسیدی …سرمو میبرم جلو و صورتمو به صورتش میمالم و بهم میپیچیم

تا ۹ صبح امروز خوابیدیم . الان داره گیتار میزنه …دخترش هم داره تیوی میبینه …من هم دارم تایپ میکنم …

دوست دارم مرد جدید ….هرچند که بعضی وقتا بیشعوری ولی خوب بازم دوست دارم

941785_10151576965011308_1191374965_n

How can you just walk away from me, when all I can do is watch you leave

چطوری میتونم این همه پول رو هر ماه بدم ! عملا خودمو به خاک سیاه نشوندم .

از کار هم هیچ خبری نیست و خانوم ی داره از مسافرت برمیگرده به امید اینکه من رفته باشم و بتونه پوزیشن منو بگیره . نمیدونه حالا حالاها تشریف دارم

i am on suecide risk

دیروز عاشق مریضم شدم چون شبیه ب بود . خودشم فهمید چون زیادی باهاش نایس بودم .

استاد دانشگاهی هست که  من تو بیمارستانش کار میکنم .  رفتم اتاقش . گفت احساس میکنه مثانه اش پره .

ملافشو کنار زدم و  سوندشو درس کردم . یه کمی خجالت زده شده بود . زنش هم کنارش بود ولی چشمای من کور فقط اونو میدید .

الان تو تخت خوابم . مرد جدید تو پذیرایی داره با لپتاپش ور میره . دخترش هم اتاق بغلی خوابه .

ماشین جدید خریدم ولی سرم کلاه رفت . خیلی حالم بد بود ولی الان بهترم . دیگه گذشته .

خیلی احمقم . میدونم . دیشب موقع خواب  به مرد جدید گفتم اگه میخواد میتونه بره وسکتومی کنه . چون من به هیچ عنوان بچه نمیخوام ( چهار تا احمق کمتر تو این دنیا  🙂  )

گفت تو احمق نیستی و بغلم کرد

بگذریم …دیگه گذشته . پول چرک کف دسته . میاد و میره . مگه نه ؟  اینم عکس ماشینم .

امیدوارم هرکسی که اینجارو میخونه بهتر و قشنگترشو بخرهبه خصوص کامی عزیز و لولیتای عزیزم  🙂

my car 3

my car 2

my car

No place to hide I got nowhere to run

دیگه هیچ حسی بهش ندارم . ادمی نیست که بشه روش حساب کرد. همه چی باید براش پرفکت باشه . اگه یه مشکل کوچیک پیش بیاد فوری میگه بهم بزنیم.  باید رفت . ولی کو پول ؟

رفتم تو اتاق . با حالت پشیمونی اومد تو اتاق . کف پاهامو بوسید و دستش گرفت ….

بعد هم چراغارو خاموش کرد و لباسامو در اورد تا ماساژم بده  و ….. چشمامو بستم و هیچی نگفتم تا کارش تموم بشه …

تو روم میگه مطمئن نیست که دوستم داره . شاید فکر کرده با سکس  میتونه دلمو شاد کنه.

امروز صبح رفتم  SRM و چکمو گرفتم .  بعد هم رفتم ماشین ببینم . یه دونه میخواستم بگیرم ولی پشیمون شدم . زیاد اش دهن سوزی نبود .

پسر اسپنیش فضولی هم میخواست بهم ماشین بفروشه هی سوالات شخصی میپرسید

out there in the cold ….Getting lonely… getting old

مرد جدید بهم گفت : فکر نمیکنی خیلی زود باهم زندگی کردیم !!  شوکه شدم.  گفت : مطمئن نیست که میخواد با من زندگی کنه

منی اومدم خونه اش و تمام زندگیمو از دست دادم چطور میکنم باز برگردم

منی که کلی با خانواده جنگیدم و حرف شنیدم

دلم شکسته . از همون روز تولدم همه چی نحض شد.  چرا هیچکس منو نمیخواد ؟

 البته خیلی هم مهم نیست …چند وقتیه نامب هستم . قرصای ضد افسردگیم چرا اثر نمیکنن ؟  شاید دوزشو باید بیشتر کنم !

Dear GOD ? Please please help me …please help me

please ease my pain And get me on my feet again

روی ملحفه های تختمون لکه های قرمز قهوه ای ناشی از خونریزی منه .

چون دیشب لخت خوابیدم و از تنبلی یه شورت هم  که پایین تخت افتاده بود نپوشیدم.  الان بلند شدم با حوله  خیس و صابون  جای لکه هارو تمیز کردم و روش سشوار کشیدم تا خشک بشه

تمام فرم ها و ارزشیابی هامو اماده کردم . رفتم سر کلاس به استاد دادم . هیچکس تو کلاس نبود به جز من و استاد

حالم از ریختش بهم میخورد ولی مجبوری لبخند زدم . جمعه هم مراسم فارغ التحصیلی هست که نمیتونم برم حالا نمیتونم عواقبش چه خواهد بود .

نمیخوام هیچ کدومشونو ببینم . احساس میکنم یه بازنده ام به خصوص وقتی کنزی رو میبینم .

مرد جدید با دو تا  دخترهاش داره میره کمپینگ . شنبه برمیگردن .من نتونستم برم چون باید کار کنم .

وسایلشون رو اماده کردن ….داگی رو هم میبرن

The wall is too high as I can see

دیروز از صبح رفتم خونه مامان اینا . بی خجالت تمام شکلات هاشونو تمیز کردم و خوردم . عصر برگشتم خونه خودمون .

مرد جدید سینه هامو دست میزنه و میگه بزرگ شده . رفتیم تو اتاق خواب . باز کردم و نشونش دادم .:)

امروز صبح هم رفتم کاغذهامو از جی ( زن دکتر هاکبرگ ) گرفتم . بعدش بنزین زدم. بعدش هم رفتم مکانیک وقت گرفتم برای عوض کردن روغن ماشین .

بعد هم رفتم دو تا شلوار تنگ خریدم و البته پاستا برای ناهار .

الان خونه ام . امروز هم از هیچ جا بهم تلفن نکردن ….چهارشنبه کلاس دارم . ناراحتم از اینکه مجبورم قیافه پیروزمندانه کنزی رو تحمل کنم و استادی که شانس منو از دستم گرفت .

with my ear against the wall Waiting for someone to call out

ای میگذره .

باید برم مکانیک تا روغن ماشینمو برام عوض کنن . ولی مرض گشاد بازی به جونم افتاده

بلند شدم مسواک زدم. یه تیکه کیک و هلو و توت فرنگی و بلوبری گذاشتم تو بشقاب و برای  صبحانه خوردم .

باز برگشتم تو تخت .  دلم خواب میخواد .

دختر مرد جدید هم اتاق بغلی خوابیده . سعی میکنم با داگی زیاد سرو صدا نکنم .

دیشب سخت تو اغوش مرد جدید بودم . بهش گفتم عاشقتم.  پاهامو دورش حلقه کردم …و اونم دستاشو دورم حلقه کرد …

باز برای پائول ایمیل زدم

میترسم ایمیلمو چک کنم . میترسم برینه بهم …خیلی خسته ام. خدایا کمکم کن . خدایا  کمکم کن